وقتی شهروندی ببیند محلی پر از زباله است او هم زباله خود را در آنجا خواهد انداخت ولی اگر ببیند آن محل سامانی دارد و پاک پاکیزه هست خود از عمل خود شرمنده خواهد شد

یادداشت/


به گزارش ارس نامه؛ وحید خانی دانشجوی اهری مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق عمومی دانشگاه تبریز نوشت:
دهه هشتاد در کشور آمریکا و شهر نیویورک اوج جرم جنایات و قانون شکنی است، احدی وقعی به قوانین نمی دهد و اشرار مترو و ترانزیت این شهر بزرگ آمریکا را مختل کرده اند.
مردم وقتی به ایستگاه های مترو می رسند از انداختن زباله ابایی ندارند. زیر هر صندلی و گوشه هر نیمکتی آدامس آبکی می چسبانند، در دیوار ترن ها و قطار ها مملو از دست نوشته ها و کنده کاری است. بیشتر شهروندان حتی پول بلیط هم نمی دهند . 
مسئولان مترو و شهرداری نیویورک سال هاست که به دنبال راهکاری برای این امر هستند اما هرچه تدبیر می کنند و برنامه می ریزند آبی از آب تکان نمی خورد و کار همان است که است .
در این میان دو جرم شناس مطرح آمریکایی بنام جیمز ویلسون و جورج کلینگ از طرف مدیران شهری برای حل این معضل به مشورت فراخوانده می شوند؛ این اندیشمندان نظریه ای بنام "Broken window" یا "پنجره های شکسته" را مطرح می کنند .
داستان این نظریه از یک تامل اندیشمندانه  نشات گرفته است که دزدان وقتی می بینند پنجره خانه ای شکسته است  و مدت ها تعمیر و نوسازی نمی شود  پس آن را جای خوبی برای دزدی می بینند  و یا کودکان وقتی می بینند پنجره خانه ای مدت ها شکسته است ، یعنی اینکه آن ها هم اگر سنگی به آن پنجره بزنند عیبی ندارد…
بر اساس همین تامل کوچک و هوشمندانه مدیران شهری مترو نیویورک شروع به زیباسازی و بهسازی و ایجاد سازکارهای سفت سخت برای کنترل مسافران به مترو کردند. 
واگن ها و صندلی ها و فضای  داخلی مترو زیباتر شد و دیگر شهروندان خود از اینکه آدامس دهنی خود را به صندلی های شیک تمیز مترو بچسبانند ابا کردند. 
ورود و خروج ها به دقت کنترل می شد و تمام نابسامانی ها اصلاح گردید و طولی نیانجامید که معضل متروی نیویورک و میزان وسیع قانون شکنی در این شهر نزول پیدا کرد و نظریه پنجره های شکسته را به یک راه حل علمی از رشته حقوق وارد رشته مدیریت و برنامه ریزی شهری نمود.
اساس نظریه پنجره های شکسته بر این اصل استوار است که هر جرمی نتیجه یک نابسامانی است.
حال اگر ما در شهر اهر شاهد هستیم سطل های زباله پر از زباله هستند یا رودخانه "چیچک چای" یا تمامی کانال هایی که از نقاط متفاوت شهر  جاری هستند؛ مملو از آلودگی نخاله پلاستیک هستند مشکل در همین عدم توجه به نکات کوچک است .
وقتی شهروندی ببیند محلی پر از زباله است او هم زباله خود را در آنجا خواهد انداخت ولی اگر ببیند آن محل سامانی دارد و پاک پاکیزه هست خود از عمل خود شرمنده خواهد شد.
بنابراین این نظریه تنها راه حل نجات و کچیک چای و پل آن است که منظره ناخوشایندی به اهر داده است.
اگر داخل این رودخانه بهسازی، پاک سازی و سنگ فرش گردد همانند الگوی شهر تبریز یا صوفی چای مراغه یا آن رودخانه زیبا که از میان شهر بناب می گذرد، نه تنها احدی در آنجا زباله نخواهد ریخت بلکه اگر زباله ای هم تجمیع شود خود شهروندان معترض و ناراحت نسبت پاکسازی  عمل خواهند بود.
اگر ساعات جمع آوری زباله ها منظم و دقیق باشد و سطل های زباله به محض پر شدن خالی گردند و جوب ها و کانال هر هرچند وقت یکبار شسته شوند و این نابسامانی ها مرتفع گردند، چهره اهر هم زیباتر خواهد شد.
راه حل تمام مشکلات شهری در دانشگاه و در مطالعه است. کافی  است ارتباط نهادها و مدیریت شهری با دانشگاه دانشگاهیان دوباره احیا گردد.